مردی جوان به نام تام ریپلی توسط یک فرد ثروتمند استخدام می شود تا پسر او را برای بازگشت به خانه متقاعد کند. او پس از پذیرش این کار، با اتفاقات غیرمنتظره ای روبرو می شود و ...

رابرت از شغل دولتی خود کناره گیری کرده و تصمیم می گیرد برای فرار از اتفاقات گذشته به جنوب ایتالیا نقل مکان کند، اما پس از مدتی، متوجه می شود که دوستانش تحت کنترل خلافکارانی خطرناک هستند و باید برای نجات آنها دست به کار شود و ...

روایت داستان بانوان اول آمریکا در دوره های مختلف، و نقش آنان در تصمیمات مهم و سرنوشت سازی که به طور پنهانی در کاخ سفید گرفته می شود و ...

این فیلم درباره زندگی فردی به نام لیلی ابدال است که در دوران کودکی اش با والدین خود که انگلیسی هستند به آفریقا سفر می کند. پدر و مادر لیلی در انگلیس فوت می شوند و این اتفاق باعث می شود تا او نیز در آفریقا ماندگار شود.

بعد از به دنیا آمدن رنزمه دختر بِلا و ادوارد ، خانواده ی کالن تصمیم می گیرند دیگر خانواده های خون آشام را با خود متحد کنند تا بتوانند در مقابل خطری که از جانب ولتری آن ها را تهدید می کند ، مقاومت کنند و…

یک مسئول تدارکات در دهه‌ی هشتاد میلادی با یک گروه موسیقی پانک در شمال آمریکا سفر می‌کند.

یک دختر ماجراجو دنیایی متفاوت را میابد که یک نسخه ایده آل و عجیب از خانه خسته کننده او است، اما رازهایی شیطانی در آن نهفته است.

یک ستاره‌ی تلویزیون ساکن شهر لس آنجلس که شهرتش کم شده است ، همراه با بدلکارش سعی می‌کنند تا در آخرین سال‌های طلایی هالیوود در دهه‌ی شصت میلادی به شهرت و موفقیت دست پیدا کنند و…

سفری قهرمانانه با کسی که اصلا شبیه یک قهرمان نیست! پرنده زرد، یک پرنده‌ی کوچک یتیم است که تا به حال لانه زندگی یک پرنده را تجربه نکرده است، خانواده ای نداشته است و نا امیدانه یکی را می خواهد...

زن جوان مبتلا به اوتیسم در تلاش است تا مقاله خود را به مسابقه نویسندگی “Star Trek” ارسال کند.

جان کریسی ( دنزل واشنگتن) مامور سابق سیا که به الکل معتاد شده برای دیدن دوستش پل به مکزیک میرود و پل به او پیشنهاد محافظت از یک بچه 9 ساله را میدهد , «ساموئل راموس» کارخانه دار (آنتونی) و همسر امریکایی اش، «لیزا» (میچل)، او را استخدام می کنند تا از دخترشان، «پتیا» (داکوتا فانینگ) مراقبت کند. کریسی که امید به زندگی را از دست داده دست به خود کشی مزند ولی تفنگ شلیک نمی‌کند ! کریسی پس از گذشت کمی مدت و آشنایی با پتیا امید به زندگی را بدست می آورد اما پتیا ربوده میشود ...

دو نفر که دارای مهارت های خارق العاده ای هستند، تصمیم دارند فردی را که در هنگ گنک زندانی شده است، نجات دهند. اما…

فیلم، داستان همسر و مادری به نام لیز (داکوتا فنینگ) را دنبال می‌کند که باید برای رسیدن به رستگاری و آزادی خانواده اش، با یک کشیش شیطانی و خشمگین (گای پیرس) مبارزه کند.

دختری که بخاطر ابتلا به سرطان خون قرار است بزودی بمیرد، لیستی از چیزهایی که دوست دارد قبل از مرگ داشته باشد تهیه می کند. بالاترین گزینه در این لیست، پیدا کردن یک عشق واقعی است…

بعد از حادثه‌ای که بلا را تا پای مرگ می کشاند، ادوارد او را ترک می کند. در نبود ادوارد، بلا درگیر یک رابطه فراطبیعی دیگر میشود، اینبار با گرگینه‌ای بنام «جیکاب بلک».

"سام داوسون" مردی با ضريب هوشی يک بچه ۷ ساله است که همسرش پس از اينکه دخترشان به دنيا می آيد آندو را ترک می کند. سام نام دخترش را "لوسی" می گذارد و او را به تنهايی بزرگ می کند و رابطه عاطفی بسيار قویی بين اين پدر و فرزند بوجود می آيد. اما محدوديت های ذهنی سام باعث ايجاد مشکلاتی برای خودش و لوسی می شود. قانون حکم می کند که لوسی بايد از سام جدا شود و بنابراين سام با وکيلی قدرتمند به اسم ريتا هريسون که می خواهد توانايی هايش را با پيروزی در اين پرونده به رخ همکارانش بکشد، همراه می شود تا از حق خود دفاع کند...

دو دختربچه به همراه پدرشان به خانه ای در دهکده نقل مکان می کنند تا به مادر بیمارشان نزدیک تر باشند. آن ها در جنگل های نزدیک دهکده موجوداتی سحر آمیز بنام «تو تو رو» را پیدا می کنند و خیلی زود با آن ها دوست می شوند...